یک نفر

میخواهم پرواز کنم

انتهای آبیم را یک نفر دزدید و رفت

یک نفر از رد پای مانده ام ترسید و رفت

تا به آن دم هیچ کس تنهاییم را باور نداشت

یک نفر با یک نظر تنهاییم فهمید و رفت

کس لبان تلخ من را لحظه ای خندان ندید

یک نفر از تلخی لبهای من خندید و رف

انتهای آبیم را یک نفر دزدید و رفت

یک نفر از رد پای مانده ام ترسید و رفت

تا به آن دم هیچ کس تنهاییم را باور نداشت

یک نفر با یک نظر تنهاییم فهمید و رفت

کس لبان تلخ من را لحظه ای خندان ندید

 

یک نفر از تلخی لبهای من خندید و رفت

 

 

گریه هایم گونه هایم را همان شب زیر باران خیس کرد

یک نفر از خشکی چشمان من گریید و رفت

خواب بودم خواب هایم آبی آبی شدند

انتهای آبیم را یک نفر دزدید و رفت...



+نوشته شده در چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:,ساعت11:47توسط نادیا | |